dimanche 10 mars 2013

گاه قلب ایرانیان با مظلوم است، اما لبخندشان با زور و پول!

گاه قلب ایرانیان با مظلوم است، اما لبخندشان با زور و پول!
رفتارهای پیچیده و غیر قابل پیش بینی مردم ایران در برابر پدیده های اجتماعی، موجب شده است تا تحلیل درست انگیزه و چگونگی این رفتارها به یکی از مشکل ترین اقدامات در حوزه جامعه شناسی تبدیل شود.

به گزارش خبرنگار "بازتاب"، رفتارشناسی ایرانیان هیچ گاه برای تحلیلگران ساده نبوده است؛ از زمانی که صبح شعار زنده باد مصدق سر می دادند و عصر شعار مرگ بر مصدق؛ یا آن که درست دقیقا پس از جشن های 2500 ساله که سمبل پشت کردن به فرهنگ اسلامی بود، انقلاب اسلامی در صریح ترین شکل ممکن آن، از سوی مردم با اقبال مواجه می شود.

دوم خرداد 1376 و 27 خرداد 1384 نیز در حوزه سیاسی رخدادهایی غیرمنتظره محسوب می شدند. آرای 5 میلیونی مهدی کروبی برای هیچ کس از جمله خود وی قابل پیش بینی نبود و در این چارچوب می توان گفت، ایرانیان به دلایل متعددی از جمله غلبه فرهنگ شفاهی و غیررسمی بر فرهنگ کتبی و رسمی، چهره هایی دوگانه یا چندگانه در محیط اداره، خانواده و دوستان دارند. همچنین به دلیل شیوع زیاد دروغ نسبت به بسیاری از ملتهای دیگر جهان، آنها آنچه می نمایند نیستند و به همین دلیل اغلب تحلیلگران در برابر کنشهای جامعه ایرانی غافلگیر شده و قادر به پیش بینی نیستند.

در حوزه سیاسی نیز با وجود مخالفتهای شدید بسیاری از بخشهای جامعه با رفتارها و روشهای احمدی نژاد، برای استقبال از وی و دادن نامه و درخواست کمک، هزاران شهروند ساعتها صف، ازدحام، معطلی و تحقیر را تحمل می کنند، اما همین گروه در زمانی که فضا را مناسب بیابند، از شعار دادن و هو کردن احمدی نژاد خودداری نمی کنند.

در حوادث پس از انتخابات، هیچ کس از موسوی و کروبی به عنوان سران معترضین گرفته تا مسئولان نظام و دستگاه های امنیتی، حضور ده ها هزار نفر را نیز در راهپیمایی 25 خرداد پیش بینی نمی کرد، چه رسد به جمعیت میلیونی که حتی با وجود تیراندازی در برابر پایگاه بسیج، در ابعادی کمی کوچکتر در 28 خرداد نیز تکرار شد. اما همین جمعیت بلافاصله از عرصه اعتراضات خارج گردید و هیچ گاه شاهد حضور صدها هزار نفری در خیابان نبودیم؛ اما این به معنای آن نبود که رفتار معترضین قابل پیش بینی باشد، پس از عدم حضورجدی معترضین پس از وقایع عاشورای 88، یکباره در 25 بهمن 1389 به خیابانها در قالب جمعیتی دهها هزار نفری بازمی گردند، اما باز ناپدید می شوند.

در مقابل هم جمعیت هواداران احمدی نژاد یکباره ناپدید می شود و برای استقبالهای خودجوش از وی به زحمت در حد 100 نفر جمعیت در فرودگاه جمع می شود.

اینچنین نیست که در حوزه سیاسی رفتار ایرانیان غیر قابل پیش بینی باشد، باوجود آن که مراسم عزاداری دهه محرم هر سال با رونق بیشتری برگزار می گردد، هواداران آکادمی گوگوش و ولنتاین هم رو به فزونی است، سازگاری در میان اعتقادات و رفتارهای طیف ارزشی و غیرارزشی، سنتی و متجدد روزبروز کمتر می شود و تناقضات فراوانی قابل مشاهده است، حتی میان رفتارهای سیاسی و فرهنگی افراد نیز سازگاری چندانی دیده نمی شود، هنرمندانی که خود را سبز می نامیدند، با مشایی نشست و برخاست می کنند و هواداران سابق احمدی نژاد یکی پس از دیگری توبه نامه و اعتراف نامه منتشر می کنند.

به نظر می رسد تناقضهای هنجاری میان ارزشهای اخلاقی و مطلوبیت های اجتماعی، موجب سردرگمی جامعه شده است، رواج ربا و دروغ و تضییع حقوق دیگران میان متدینین در کنار رفتار مستبدانه و یکسویه در میان روشنفکران نشان می دهد ک اعضای هیچ گروهی به تمام آنچه که می گویند ملتزم نیستند.

مظلوم دوستی همان قدر در میان ایرانیان رواج دارد که همراهی با صاحبان زور و پول و از این رو به سادگی قابل مشاهده است کسانی که در باورهای قلبی خود حق را به مظلوم می دهند، در ظاهر و رفتار، همراهی کاملی با ظالم دارند و این توجیه را برمی گزینند که چرا هزینه بدهیم و یا با هزینه دادن ما اتفاقی نمی افتد و یا اینکه اگر ما این کار را نکنیم، کسان دیگری آن را انجام می دهند.

اکثر کارکنان صداوسیما نمونه آماری خوبی از ایرانیان در تقاوت بود و نمود، مصلحت اندیشی و ترجیح منافع به عقاید هستند، اما باید ایرانیان این را بخاطر داشته باشند که جهان سومی بودن فقط در شاخصهای اقتصادی و نرخ رشد و سرانه نیست. بلکه ریشه آن در فرهنگ عمومی جامعه و میزان صداقت، صراحت و قابل پیش بینی و باثبات بودن رفتار مردم است
***************************************************************************
 
اگر به تاریخ بنگری این مردم همیشه چنین بوده اند
همیشه با دشمن کنار امده اند وهیچ گاه تا به اخر مبارزه نکردند حتی در جنگ با عراق همین اخری کنار امدند همیشه کشور و ملت
را فروخته اند وحتی خواهرانشان را به عقد سلطان فاتح در اورده اند تا به مال ومنال برسند تا بوده این ملت چنین بوده وخواهد بود
**************************************
من فکر می کنم نسبت های داده شده به ما ایرانیان ، در این نوشته درست بوده و ریشه عمیق و طولانی در رفتار ما دارد ، مگر حافظ نمی گفت :
به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست

زحمتی می کشم از مردم نادان که مپرس
چرا بزرگترین نویسندگان و شاعران ما مجبور بوده اند همیشه ایهام گویی کنند تا محبوب قلبها باشند ؟ چرا صادق هدایت که نمی تواند ایهام گویی کند و نمی تواند در دهایش را به کسی بگوید خود کشی می کند ؟
چرا در کشور ما همیشه رک گویان مانند حلاج سرشان بر بالای دار رفته است
دلیل همه اینها نوشته ای است که در بالا آنرا خواندید .... ایا " ایران " دچار فروپاشی اخلاقی شده است ؟ متاسفانه بله
************************************************
 
دلیل اصلی این موضوع که شما به درستی اشاره کردید به نظر برخی از کارشناسان این هست که دین به عرصه ی عمومی وارد شده است
 
 
 
.

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire